دوشنبه 6 اسفند

ساخت وبلاگ

سلام زهرای دلم

ساعت 06:00 صبحه

دقیق شش صبح

صبحت محسنی نفسم

امروز دوس دارم یه کمی توی بغلم ولو بشی بعدش صدقه ات رو بدم میشه ؟

ای جونم فدات بشه

اگه بودی بعللله که میشه چرا نشه

ای فدات بشم

هوا کم کم داره روشن میشه صبح ها این موقع ها

زهرای دلم بیا صدقه ات رو بدم همه کسم

دیشب هی پروفایلت رو نگاه کردم و گوشی روی سینه ام بود خوابم گرفته بود

شانس آوردم دستم روی چیزی نرفته بود که بیاد واست

می ترسم زهرام بهت پیام بدم می ترسم درد سر بشه واست بخدا

از یه طرفم میگم بهت گیام ندم نکنه وقتی میای بگی چرا به فکرم نبودی

زهرای دلم بخوابیم خودم بیدارت میکنم سر وقت

.

.

.

زهرای دلم ساعت 08:32 دقیقه است

بیدار شو همه کسم

دردت به قلب محسن بیدارشو همه کسم

میدونی امروز رو توی گارسال نگاه کردم درد تو بجونم

امروز همون روزیه که من واسه اولین بار بهت گفتم

ساعت زندگیم به چشمان تو تنظیم شده است

چشم بگشای تا صبح من آغاز شود

یادته همه کسم

حالا هم چشاتو وا کن نفسم

واکن چشاتو تا صبح منم شروع بشه دورت بگرده محسنت

الهی فدات بشم

بیدار شدی

نگاه کنم صورتت رو

الهی فدات بشم کوپولیه من

چقد خوشگلتر تر تر تر از ماهی تو نفسم

تو خوشگل کی بودی آخه همه کسم

بیا دستتو بده من

خب وایسا سجده کنم و ان یکاد و ایه الکرسی بخونم واست همه کسم

و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم

اللهم صلی الی محمد و آل محمد

الله  لا اله الا  هو الحی و القیوم

الهی فدات بشم من

خدایا خودت داری حال و هوای من بدون زهرامو می بینی

پس خدایا زودتر زهرامو بهم برسون زهرای دلم

زهرای دلم

زهرای دلم

زهرای دلم

زهرای دلم

بدو بیا صبحونه ات رو بدم همه کسم

منم برم اون کار هر روزم رو انجام بدم

.

.

.

10:45

زهرای دلم من روی ترید بودم تا الان همه کسم

من باید سرپا باشم دلبرم

نباید کم بیارم که دورت بگردم زهرایی جونم

باید قئی باشم تا وقتی تو میای و من میشم همون محسن قبلی دردت به جونم

راستی بذار بگم حرفای دیروز خاله ام و دکتر

خاله ام با دکتر حرف زد

دکترم گفت پیش محسن خودش نمیگم که هوا ورش نداره

ولی خوبه روحیه اش

یه امیدی داره که اینجور داره تلاش میکنه سرپا بشه

به ماردش هم گفتم این بیماری خیلیا رو از گا در آورده

ولی خدا رو شکر محسن داره میدوه

داره راه میره

روی ترید میل میره

اکه مارش یه کمی خطرش کمتر بود چه بسا کارای اولیه اش رو شروع میکرد ولی فعلا صلاح نمی بینم

خاله امم بهش گفت آقای دکتر نبین اینجوری اینجا ساکت نشسته

یه تلاش و پشتکاری داره که نگو

نمیدونم حالا حرف گوش ن شده یا هر چیزی

ولی یه چیزی رو میدونم سر گا بشه همه این روزا رو تلافی میکنه

دکتر کامل توضیح دادش

گفت که حالش بخاطر کم خونیش هم هست

گفت دوتا عمل داشت

البته سه تا

دستمو دید گفت مسکن خوردی واسه دستت

گفتم نه

گفت وافعا نخوردی ؟

گفتم حتی یه دونه

گفت آستانه تحمل دردت بالاست

ولی تلاش کن استرس و دلهره و اضطراب رو از خودت درو کنی که خیلی زودتر خوب بشی

گفتش این آمپولا خیلی قوین خوب انتظارم دارم بی حال باشی و زیاد بخوابی

من توی دل خودم خندیدم و گفتم خواب کجا بوده بابا

زهرای دلم ساعت 11:03 دقیقه شد نفسم 

تو خسته ای همه کسم ؟

بیا یه کم بشین استراحت کن زندگیم

الهی دورت بگرده محسنی بخدا

بمرگ محسن

به مرگ خودم

به جون مامان

یه لحظه از یادم نمی ری نفسم

فقط نمی دونم چکار کنم همه کسم

همه راه ها بسته به روم

می ترسم اس ام اس یا پیام بدم واست بد بشه و به هم رسیدن مون مشکل بشه

و بهتم اس ام اس نمیدم دلم داره در میاد واست یه ذره شده دلم واست همه  کسم

زهرای دلم من برم یه کمی اون کار هر روزم رو انجامش بدم

که عقب نیفته فدای تو بشم

مطمئنم ببینیش خیلی خوشحال میشی

هر چند که قابل تورو نداره گلم

.

.

.

12:42

اوخیش با کلی درد و عذاب تمومش کردم نفسم

خیلی سخته با این وضعیتم درست کردن این یکیه

الهی دورت بگردم تو که هنوز نیومدی

زهرای دلم راستی تو واسه مامان مریمی چی خریدی همه کسم ؟

حتمنی یه چیزی خریدین مگه نه ؟

زهرای دلم دستم خسته شد ولی مثل روزای الو درد نمیکنه

بخدا راست میگم

زهرایی جونیم بعد ظهر میریم همدان

منم میرم

میخوام رانندگی کنم

دیگه کامل به عینک و رانندگی با عینک عادت کردم

ولی فرید رو هم باید ببریم گفتار درمانی

واسه همین همه میریم

من و مامان و زینب و امیر و فرید

زهرای دلم

تو چرا نمیای پس همه کسم

باید بیای ها همه کسم

دیگه طاقتم تاب شده همه کسم

بی تاب و بی قرارم نفسم

امشب هم کادوی مامان رو بهش میدم

کاش بودی و کادوی تو و مامان مریم رو هم میدادم گلم

زهرای دلم ساعت یک و ده دقیقه شد بیا نهارت رو بدم همه کسم


13:17

زهرای دلم بیا بپرخونمت نفسم

بدو بیا نهارت رو بدم

منم میخورم چشم بخدا میل ندارم این روزا زیاد

ولی چشم تو بگی میخورم

بعدش برم یه دوش بگیرم میخوام بریم همدان

زهرای دلم بعد ظه شاید تو یه جوری بشه که بتونی بیای مگه نه همه کسم

شاید برید کادویی چیزی بخرید یا بخاطر روز مادر گوشیت رو داداش مامان مریم

زهرای دلم همه کسم بیای باشه

بخدا طاقتم تموم شده نگاه کن چقد بی خبری آخه

من که واسه یه ساعتش زمین و زمان رو بهم میدوختم همه کسم

بدو بیا بغلم بپرخونمت نفسم

خوشگلترین نقاشیه خداااااااااااااااااااااااااااااا

نجیب ترین همسریه دنیااااااااااااااااااااااااااااا

خوشمزه ترین شیرین زبونه دنیا

چاو شین ترین تاقانه ی دلکم 

حاضری تصدق چشای نازت بشم من

3                2                 1  

الان اگه بودی چی میگفتی

میگفتی حاضرم محسنیم

میگفتم خودتو محکم بیگر

و منم محکم بغل کن ویییییژژژژژژژژژژژژژژژژد

خوشگلیاتو من قربون بشم همه کسم

آروم اروم بخوری غذاتو دلبرکم

نپره گلوت همه دین و دنیام

خودم فدات بشم قشنگ بجو لقمه هاتو نفسم 

منتظرتم عشقه هر روز من بعد نهار بیای باشه زندگیم 

منم یه چیزی میخورم حالا بعدش میرم یه دوش بگیرم

.

.

.

14:03 زهرای دلم

تو که نیومدی هنوز فدات بشم

من یه کمی نهار خوردم

نخواستم بهت بگم که غصه ات بشه

دیروز رفتم روی وزنه

هر سری قبل آمپولم چک میکنه وزن وفشارم رو

شدم 64/5

دکتر میگفت تنها چیزی که نگرانم میکنه این کاهش وزنته که اونم دکتر گوارشت بهرت میدونه

زهرایی جونم

بدو بیا بغلم

قبل حموم رفتنم یه بوس بهم بده فدات بشم

الهی من دور تو بگردم

یادته وقتایی که حموم می رفم چی می گفتی؟

شامپو نره توی چشای خوشگلت

چشامو خیلی دوس داشتی تو

زهرای دلم

زهرااااااااااام

من گوشیم رو با خودم می برم حموم

شاید تو sms بدی

منتظرتم آخه آخرین باری که اس ام اس دادی ظهر بودش

زهرای دلم بیای ها گلم

منتظرتم

راستی اجازه میگیرم ازت یه کم ریشم رو کوتاه کنم

داره میاد توی دهنم نفسم زشته

.

.

.

 

15:02

زهرای دلم من اومدم بیرون

موهامو خشک کردم

ریشمم یه کمی کوتاه کردم

تو که نیستی نظر بدی همه کسم

لباس گرم تنم میکنم چشم

تو که نیستی زهرام کی منو بدرقه کنه ؟

کی منو دست خدا بسپره همه کسم

زهرای دلم من میرم توی مطب واست مطلب میذارم

توی جاده زیاد نت نداره

اینجا هم سرعت زیاد میخواد

خدا کنه توی مطب بشه مطلب بذارم 

همه کسم واسه مامانم دعا کنی ها

فرید اینقد خوشگلی شده

ماشالله اینقد تگلی شده

که نگو و نپرس

داروهاشو میاره با من میخوره شیطونک

زهرای دلم اکه نشد مطلب بذارم واست

میدونی چکار میکنم که دل تنگی هامو توی یه کاغذ می نویسم واست

عکسشو نگه میدارم

خودشم هست ولی عکسش رو زود تر می فرستم واست

.

.

.

17:23

زهرای دلم من رسیدم

یعنی ما رسیدیم الان مطب نشستیم نوبتمون بشه

سرم یه کم درد گرفت توی ماشین همه کسم

فرید خیلی از سر و کولم بالا رفت

همه کسم تو چرا نمیای

توی جاده همه اش گوشی رو گذاشته بودم جلوی چشام که نکنه یه وقت آنتنش بره و تو زنگی یا اس ام اس بدی من متوجه نشم

زهرای دلم منتظرتم 

نگرانتم

دلواپستم

گیجم

نمی دونم چکار کنم

تورو خدا خودت یه راهی رو واسم روشن کن

یه راهی پیش پام بذار

زهرام

.

.

.

18:49

زهرایی جونیم منشی گفتش نوبت بعدی شمایید

گفت گوشی تون رو هم خاموش کنید ولی من خاموش نمی کنم

نکنه تو اس ام اس بدی همه کسم

زهرای دلم فدات بشم

چیزی نمیشه

فوقش زنگ میزنی و یا اس ام اس میدی

دکتر کیه بابا

مهم تویی همه کسم

زهرای من

دردت بجونم

دعا کنی واسمون ها

بخدا الان اینجوری تایپ کردن واسم سخته

دستم یه کمی اذیت میکنه

زهرای دلم صدامون کرد منشی من باید برم داخ

منتظرتم گوشیم روشنه

.

.

.

19:23

زهرایی جونیم ما اومدیم بیرون از مطب

الان توی دارخانه هستم

گفتم تا داروها رو میگیرم واست مطلب بذارم همه کسم

زهرایی جونم دکتر گفت مشکل قلبی نداره خدا رو شکر

فقط چربی خونش یه کمی بالاست که باد کنترل بشه چه رژیمی و چه با دارو

زهرای دلم من داروهامو بگیرم ببرم نشون دکتر بدم

 

زنگ بزنم امیر هم بیادش

که بیام سمت خونه نفسم

چقد هم دارو گرون شده وای وای

میخوام خودم رانندگی کنم مواظبم چشم یباش میام یباشه یباش


21:12

زهرای دلم من رسیدم خونه

قبل هر چیزی بخدا واسه تو  مطلب گذاشتم

خسته ام راستشو بخوای

چشام خیلی اذیت میکنن

توی مسیر هم چند بار گفتن بزن کنار امیر رانندگی کنه قبول نکردم

تازشم فرید هم بغل من بود گشت فرمون

گوشیم رو میدونی چکارش کردم ؟

چپوندمش بین اون دو تا پل فرمون که پیر کنه و چشمم بهش باشه 

و از یه طرفم فرید نتونه اونو در بیاره

همه کسم

تو چرا نیومدی پس

بخدا بیشتر از بیست سی بار هی گوشیم رو  چک کردم که آنتن داشته باشه

گفتم نکنه تو پیام بدی آنتن نداشته باشم

ولی پیام ندادی

زهرای دلم تا دیر نشده بیا شامت رو بدم

من یه کمی سیرم خوردم چیزی

سنگگ گرفتم با پنیر

حال میده توی ماشین چیزی بخوری

میدونم نون سنگگ تو دوس داری

واسه همین از همین الان میخرم که عادتم بشه نون سنگگ خریدن

بدو بیا بپرخونمت و شامت رو بدم

بعدش برم کادوی مامان رو بدم من

خیلیم خسته ام زهرای دلم

کجایی که بیای بشینی روی شککم خستگیام تموم بشن

بدو بیا بپرخونمت نفسم

خوشگلترین نقاشیه خداا 

نجیب ترین همسریه دنیاا

خوشمزه ترین شیرین زبونه دنیاااا

چاو شین ترین تاقانه ی دلکم 

حاضری تموم زندگیم ؟

3            2          1  

هورااااااااااااااا وییییییژژژژژد نفسکم

آروم اروم بخوریا همسریه مهربونم

نپره گلوت دار و ندار قلبم

قشنگ و مرتب بجو لقمه رو توی دهنت همه کسم همینجور سالم قورت ندی لقمه ات رو

منتظرتم عشقم بعد شام بیای باشه خاتونی جونیم؟

.

.

.

23:11

زهرای دلم کادوی مامان رو دادم

خیلی خسته بودم

روی مبل لم داده بودم یهو چشام رفت

یه خواب خوب دیدم

خواب دیدم تویلب چشمه ای

خودت رو ندیدم ها

فقط میدونستم که تویی لب چشمه نشستی

دیدم داری یه لیوان پر میکنی از آب اون چشمه

الهی بمیرم بغض گرفتم وایسا بغضم بخوابه میام بهت میگم

.

.

.

23:57

زهرای دلم ببخش

خیلی دلتنگت بودم

خواب دیدم لب چشمه بودی

من تورو ندیدم ها

فقط میدونستم تویی

یه لیوان پر کردی دادیش به فرید

گفتی این رو ببر بده دایی بخوره خوب بشه سر دردش

الهی من بمیرم که توی خوابم به فکر من بودی

فرید آورد داشت میومد که بده به من از خواب پریدم

زهرای دلم کجایی همه کسم ؟

پارسال همچین روزی چه مطلبی واست گذاشتم وایسا بهت بگم

 

 

سلام من دورت بگردم الهی 

 

امروز یک شنبه است 

 

دارم می شمرم روزا رو تا برسه روز تولدت 

 

زهرایی جونم امروز روبگذرونیم 48 روز مونده تا تولدت الهی من فدات بشم 

 

زهرایی من تو تموم زندگیه منی 

 

الهی خودم یه تنه قربون چشمات بشم 

 

 

اینم از مطلب پارسال همین موقع ها گلم 

همین روز فدات بشم

زهرای دلم من واسه تو بمیرم کی میای تا ته این همه دلواپسی شیرین بشه

ته این همه ترس

ته این همه تنهایی

ببین چقد تنهام بدون تو زهرام فقط ببین چقد تنهام همین

رحم کن به دلم نفسم

منتظرتم که فردا بیای

دیر وقته بیا بخوابونمت

بیا روی سینه ام سرتو بذار و بخواب همه کسم

الهی دور سرت بگردم

شبت محسنی

دوست دارم زهراییم

فردا قبل خورشید منتظرتم دور سرت بگردم

.

.

.

01:39

زهرای دلم تا دیر وقت آنلاین بودی همه کسم

منم منتظرت بودم که تو بخوابی بعدش من بخوابم

میدونم گوشی دست خودت نیست همه کسم

خواستم فقط بعد تو بخوابم

همه ستاره ها رو شمردم واست

راستش رو بخوای این روزا عادت کردم بخدا واست 1377 صلوات می فرستم همه کسم

ایشالله زودی بیای پیشم

زهرام دلم میخواد زودی خوب بشم و واسه برگشتنت روزه بگیرم دور سرت بگردم من

دوست دارم

شبت محسنی

فردا قبل خورشید منتظرتم

 

سه شنبه 14 اسفند...
ما را در سایت سه شنبه 14 اسفند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahrayemoni بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 14:22